زندگینامه شاهزاده رومی حضرت نرجس خاتون (س)قسمت چهارم
ازطرفی درست است که نرجس خاتون خود به بشربن سلیمان میگوید هنگامی که 13 سال داشتم پدربزرگم تصمیم گرفت من رابه عقد برادرزاده اش درآورد اماممکن است فقط تصمیم آن گرفته شده باشد ومراسم ازدواج باتوجه به آیین مذهبی که قبلا ذکرکردیم وقتی برگزارشده که نرجس 15 ساله بوده
دوما : احتمال دارد امپراتور قوانین رابه واسطه قدرتش نقض کرده باشد که احتمالش ضعیف است و سن ازدواج او رادرآن زمان 13 سال فرض کنیم به گفته خود نرجس خاتون مدتی راپس از آن بیمار بوده وبعد به واسطه خوابهایش مسلمان شده وبعداز آن مدتی زیاد امام حسن عسکری هرشب به خوابش می آمده پس میتوانیم نتیجه بگیریم که لااقل نرجس خاتون چندین ماه پس از بهم خوردن ازدواجش به اسارت درآمده وباتوجه به زمان تقسیم بندی اسراوهمچنین فاصله زیاد روم وبغداد آوردن اسرابه بغداد باتوجه به امکانات محدود آن زمان مقداری طول کشیده پس میتوانیم بگوییم بادرنظرگرفتن موارد بالا حداقل نرجس خاتون هنگام ورود به بغداد 15 سال داشته اند (الله اعلم )
از طرفی وقتی نرجس به سامراوارد میشود با آیین اسلام آشنایی اندکی دارد وامام هادی (ع) اورابه خانه حکیمه خاتون
میفرستد تاآیین اسلام رابه طور کامل فراگیرد میتوان گفت که نرجس خاتون حداقل چندسالی رادرخانه حکیمه میماند
زیرا:
دربعضی کتب میخوانیم نرجس کنیزحکیمه خاتون بوده وحتی درخانه ایشان به دنیا آمده شایددلیل اشتباه این مورخان همین حضور زیاد وپنهانی نرجس خاتون درخانه حکیمه باشدوبه خطر اینکه کسی به اوشک نکندوجانش به خطرنیفتد به مردم گفته میشده اوکنیز حکیمه است
اکنون با توجه به نقلهای گوناگون مورخان در مورد اسارت بانو نرجس، دو احتمال میتواند وجود داشته باشد:
الف- نازیلیف مورخ شهیر روسی مینویسد: در سال ٢۴٨ ه.ق سردار مسلمانان با رومیان پیکار کرد و طی آن بسیاری از اشراف و بزرگان روم به اسارت رسیدند.(157))
نرجس در این جنگ به فرمان امام حسن عسکری(ع) در عالم رویا خود را به جمع کنیزان ملحق
کرده و به بغداد میرود. اگر چنین باشد این موضوع در حالی صورت میگیرد که امام عسکری(ع) ١۶ سال بیشتر ندارد و نرجس نیز بنا بر آنچه گفته شد کمتر از ١۵ سال ندارد. اگر ازدواج این دو بزرگوار بنا بر
آنچه بیان شد در سال ٢۵٣ و یا اوایل ٢۵۴ باشد، پاکبانوی سامرا در حدود ٧ یا ٨ سال نزد حکیمهخاتون به تعلیم فرایض دینی مشغول بوده و سپس به همسری امام عسکری(ع) در آمد.در این صورت امام حسن عسکری درهنگام ازدواج 22 ساله ونرجس خاتون 19 الی 20 ساله بوده اند
ب- بنا بر آنچه در الکامل فی التاریخ ابناثیر آمده است در جریان جنگی که در سال ٢۵٣ رخ داد و برخی از شاهزادگان و بزرگان در آن به اسارت مسلمانان در آمدند; نـرجس به جمع اسیـران پیوسته و به
عنوان کنیز در معرض فروش قرار میگیرد. (158) امام حسن عسکری درآن زمان 19 الی 20 ساله بوده اند
در این صورت با توجه به اینکه امام زمان(ع) در سال ٢۵۵ به دنیا آمدند و حداقل یک سال و اندی فاصله وصلت این دو بزرگوار و تولد فرزندشان میتواند باشد (چون در زمان امام هادی(ع) عقد
خوانده شد و امام زمان پس از شهادت ایشان به دنیا آمد) نتیجه میگیریم که نرجس در سال ٢۵٣ ه.ق وارد سامرا میگردد در جریان جنگ اعراب و روم. و در مدت کوتاهی مثلا دو یا سه ماه در خانه
حکیمهخاتون به تعلیم فرایض میپردازد و در اواخر سال ٢۵٣ و یا اوایل ٢۵۴ با امام عسکری(ع) ازدواج میکند.وامام حسن عسکری در آن زمان 22 ساله بوده اند ونرجس خاتون درهنگام ازدواج باتوچه به مطالب فوق احتمالا 15 ساله ویا 16 ساله بوده اند (الله اعلم )
ج- عده ای از مورخان عنوان میکنند احکام و مقررات کلیسای روم شرقی با روم غربی فرق دارد. به عبارت دیگر، کلیسای ارتودکس با کاتولیک فرق میکند و ممنوع بودن ازدواج دختر قبل از 15 سالگی مربوط به روم غربی و کلیسای کاتولیک است.
و قانون کلیسا فقط در امپراتوری روم غربی اجرا میشده واحتمال دارد که این قانون در امپراتوری روم شرقی اجرا نمیشده است
پس نتیجه میگیرند نرجس هنگامی که وارد سامراشده 13 ساله بوده وهنگام ازدواج 14 ساله وهنگام زایمان 15 ساله بوده است همانند ابن اثیردر الکامل فی التاریخ.....
د- محقق معاصر، سید محمد صدر، میگوید: احتمال دارد نرجس در جنگی که در سال 249 هـ.ق میان مسلمانان و رومیان رخ داده، اسیر شده و تا سال 254 هـ.ق در دست ارباب خود بوده و در آن سال او را به فرستادة امام هادی فروخته باشد. این احتمال با روایت صدوق که نشانگر عشق و علاقة نرجس به این وصلت و قول و قرارهای او با امام هادی در عالم خواب سازگاری ندارد. علاوه بر آن، از نظر عرض بعید به نظر میرسد کسی که شغلش بردهفروشی باشد کنیزی را 5 یا 6 سال نزد خود نگاه دارد.(159) الله اعلم
چرا باید حاکمان عباسی درجستجوی همسرامام حسن عسکری باشند؟ وبخواهند اورا ازبین ببرند درحالی که درتاریخ میخوانیم امام حسن عسکری (ع) روابط بسیار بادربار داشته است وحتی دربسیاری از مراسم دربار عباسی شرکت میکرده است ومورد احترام بوده است ؟
ازطرفی ضمن اینکه اگر حکومت عباسی میخواست امام زمان را بکشد، براحتی امام عسکری و نرجس را میکشد و دیگر نیازی نبود که بخواهد بدنبال فرزند آنها باشد.؟
به این دسته از عزیزان توصیه میکنم که حتما زندگینامه امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) رامطالعه کنند تا جواب سئوال خود رابیابند
به هرحال برای پاسخ به این سئوال باید موضوع از چند زاویه مورد بررسی قرار گیرد
1- اوضاع واحوال سیاسی سامراء در زمان امام حسن عسکری
2- هدف عباسیان ازشناسایی همسر امام حسن عسکری (ع)
3- رویه وسیاست برخورد امام حسن عسکری باطاغوتیان
4- تدابیر امام حسن عسکری برای ایجاد مقدمات ظهور واز همه مهمتر حفظ جان امام زمان (ع)
حال به طور اختصار هریک رامورد بررسی قرار میدهیم :
1- اوضاع واحوال سیاسی سامراء در زمان امام حسن عسکری :
اوضاع و احوال برهمه ائمه سخت بود اما دوره بعضی از ائمه با سختی بیشتر و بعضی با سختی کمتر همراه بود به طوری که دوره امام حسن عسکری (ع) جزء سخت ترین دوره ها بود بنىعباس، که پس از بنىامیه با زور و تزویر بهحکومت دستیافتند، براى مردم چیزى جز وحشت، اختناق و ستم به ارمغاننیاوردند. آنها جنگیدند، غارت کردند و مردم را در بیچارگى، فقر و اندوه فروبردند
بنی عباس به مبانی دین تظاهر میکردند و ظاهرا اقرار به خدا و رسول او وقرآن و قیامت و حساب و سایر اعتقادات دینی مینمودند و به حق ائمه (ع) هم معرفت داشتند و حتی خود بارها در بین خاص و عام اعترافاتی هم دایر بر فضل ائمه (ع) نسبت به خودشان کرده اند اما فقط برای ریاست ،. فرزندان عباس در پى آن بودند که با رنگ دین به نظام سیاسى خویشتقدس بخشند، اما تفکر اهل بیتسدى استوار در برابر هواهاى نفسانىشان پدیدآورده بود.
طبعا اگر از نظر خلفا نگاه کنیم آنها شیعه را به عنوان اقلیتی مزاحم که همواره برای حکومت آنان خطری به شمار میرفت نگاه میکردند و به پیشوایان شیعه همواره به عنوان یک رقیب و یک خطر جدی و یک دشمن می نگریستند و دائما مراقب ائمه (ع) و شیعیان و اصحاب خاص آنها و حرکات اجتماعی شیعیان و مبارزات آنها بودند تا مبادا که به وسیله آنها غافلگیر شده و حکومت خود را از دست بدهند
ترس خلفا از امام حسن عسکری (ع) به قدری بود که علاوه برگماردن جاسوس ومراقب بودن رفت و آمد های شیعیان با امام ، اشخاصی زود باور و ذهن بین را داشتند که اگر به آنها خبر میداد امام به این طرف و آن طرف نامه نوشته و مردم را به سوی خود میخواند و دارد اسلحه و پول جمع آوری میکند و قصد خروج دارد فورا باور میکردند و آن شخص را تشویق میکردند که برای خلیفه خیر خواهی کرده و آنگاه مامور میفرستادند و امام (ع) را احضار کرده و خانه اش را تفتیش میکردند و البته نامه و اسلحه و پول مورد بحث را پیدا نمی کردند و از امام معذرت خواهی کرده و با احترام وارد خانه اش میکردند این موضوعی است که بارها اتفاق می افتاد. زندگی سیاسی در عصر امام بسیار زشت و تاریک بود ترس و بیم سایه گسترده بود ظلم و جور همه جارا فراگرفته بود و آشوبها فراگیر شده بود وشورشهای داخلی برخاسته از عدم استقرار سیاسی همه جا به چشم میخورد در تمام سالهایی که امام حسن عسکری علیهالسلام در شهر سامراء میزیست، به جز چند نوبتی که در زندان دستگاه فاسد بنی عباس بود، در صورت ظاهر، همانند شهروندی عادی زندگی میکرد، ولی تمام رفتار و حرکات حضرت، به طور محتاطانهای زیر نظر حکومت وقت قرار داشت. وجود شبکه منظم و متشکل شیعیان که از مدتها قبل شکل گرفته بود، نگرانی و وحشت خلفای عباسی را فراهم کرده و باعث میشد تمام رفتار امام و شیعیان حضرت، به نحوی کنترل شود. حکومت عباسى به قدرى از نفوذ و موقعیت مهم اجتماعى امام نگران بود که امام را ناگزیر کرده بود تا همواره حضور خود را در سامراء، به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که براساس نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت مجبور بود هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شده و خود را به دربار معرفی کند. در حقیقت، شهر سامراء به زندان بیحصاری برای امام تبدیل شده بود که تمام آرامش و آسایش را از حضرت میگرفت. فشار و اختناق در مورد پیشواى یازدهم فوق العاده شدید بود و از هر طرف او را تحت کنترل و نظارت داشتند. - اینجا ممکن است این سؤال پیش آید که با وجود ضعف و تزلزل دستگاه خلافت، و تسلط ترکان و موالى بر امور مملکت، چگونه فشار و اختناق در مورد امام به همان شدّت ادامه داشت؟
در پاسخ باید گفت: اگر نگرانى از ناحیه قدرت معنوى امام، منحصر به شخص خلیفه یا اطرافیان او بود، کار سهل بود و امام مىتوانست از راههاى گوناگون، به فعالیت سرّى بپردازد، ولى این بیم و نگرانى بر یک طیف وسیع سیاسى سایه افکنده بود که خلیفه هم جزئى از آن بود، و این طیف بقیه سردمداران و همه کسانى را نیز که به نحوى با حکومت، منافع مشترک داشتند، شامل مىشد، به همین جهت مخالفت و اعمال فشار و محدودیت در مورد امام، ویژگى اصلى خط حاکم بر کشور محسوب مىشد و حتى با قتل خلیفهاى، و جایگزینى خلیفهاى دیگر تغییر نمىیافت! (160)
2-هدف عباسیان ازشناسایی همسر امام حسن عسکری (ع):
سخنان ائمه پیشین و نصوص فراوان و پیاپی، به آمدن مهدی(ع) بشارت می داد کسی که با آمدنش بساط ظلم وستم وطاغوتیان را برمیچیند ،کسی که فرزند امام حسن عسکری (ع) میباشد این پیش گویی، در کتابهای پیشینیان نیز آمده بود،و گه گاه بسیاری مطالب این کتابها رادر میان مسلمین نقل میکردند، و هم در احادیث و اخبار اسلامی، (به ویژه احادیث نبوی.) بر مبنای بشارتهای کتبِ پیشینیان، و هم چنین احادیث اسلامی، مشهور شده بود که از امام یازدهم فرزندی پدید آید، که ویران کنندۀ تختها، فروافکنندة تاجها و پایمال کنندة قدرتهاست... از این روی، فشارها و سختگیریها بر روی امام حسن عسکری علیه السلام بیشتر شده، تا شاید با نابودی ایشان و یا همسرش از تولد مهدی علیه السلام و تداوم امامت جلوگیری شود(161) عباسیان که به خوبی با این روایات آشنایی داشتند واطمینان بسیار به وقوع آن داشتند از ترس از دست دادن قدرت وحکومت خود بی صبرانه منتظر بودند ببینند که همسر امام حسن عسکری چه کسی میباشد تا اورا به شهادت رسانده ویا از بدنیا آمدن کودکش جلوگیری کنند در هر دو صورت هدف آنها نابودی امام زمام زمان (ع)بود (همچون تلاش بیهوده فرعونیان براى نابودى حضرت موسى!)
از دغدغه های اصلی حاکمان عباسی در زمان امام عسکری(ع) برخورد با مساله غیبت و وجود مهدی بود که خواب از چشمشان ربوده و آنان را مجبور به انجام حرکاتی در جهت حفظ تاج و تخت خود کرده بود . برای همین منظور هم دائما امام حسن عسکری را زیر نظر داشتند وجاسوسان زیادی رادر پوششهای مختلف به خانه ایشان میفرستادند تا تا از وجود همسر ایشان آگاهی یافته ونقشه شوم خود را به اجرادرآورند اما اقدامات هوشمندانه امام حسن عسکری باعث شد به جزاندکی ازوجود ایشان اطلاع نیابند امام واطرافیانش در مورد ایشان سخنی نمی گفتند وایشان رابه نامهای مختلف صدا میکردند خلفای عباسی حیله های زیادی برای شناسایی ایشان واز بین بردن کودکش به کار میبردند ازآن جمله میتوان به پیشنهاد یکی از خلفا برای فرستادن کنیز(جاسوس ) به خانه امام حسن عسکری برای کمک به ایشان اشاره کرد که با جواب منفی امام خنثی شدگاهی اوقات هم که از یافتن همسر ایشان ناامید میشدند نقشه قتل امام حسن عسکری را میکشیدند که همگی به حول وقوه خداوند ناکام ماند وقتی زندگینامه امام حسن عسکری رابدقت مطالعه میکنیم به موارد بسیاری از این توطئه ها برمیخوریم که به وفور در کتب سنی وشیعه ذکر شده است ومن به علت اختصارلازم نمیدانم که آنها رایکی یکی بیان کنم
معتمد عبّاسی امام را تحت مراقبت شدیدی قرار داد، به طوری که کسی جز در شرایط ویژه ای که امام با نزدیکان خود قرار گذاشته بود، امکان تماس با آن حضرت را نمی یافت و هر آنچه که از خارج به ایشان می رسید یا به خارج می دادند، از طریق مراسله بود امام دائم به یاران امید و بشارت مى داد که هیچ نقشه و مکرى نمى تواند جلو این قدرت و حکمت خداوندى را بگیرد و روزى این وعده به تحقق مى رسد.
عباسیان می خواستند با از میان برداشتن نسل پیامبر(ص)، مانع ظهور امام منتظر گردند و امام عسکری(ع) در نامه ای به همین مطلب اشاره کرده است:
«پنداشته اند با کشتن من، نسلم را قطع خواهند کرد، حال آن که خداوند خواسته آنان را تکذیب کرده است و سپاس خدای را که مرا از جهان نبرد تا آن که جانشین و امام بعد از من را نشانم داد. او در خلقت و اخلاق، شبیه ترین کس به پیامبر اکرم است. خداوند او را در دوران غیبت حفظ می کند، سپس او را ظاهر می سازد تا زمین را پس از آن که پر از ظلم و ستم شده باشد، سرشار از عدالت و برابری کند.»(162) دشمن نیز، آنچه در توان داشت به کار گرفت ، تا این وعده بزرگ الهى ، تحقق نیابد: قابله هاى فراوانى در خانواده هاى منسوب به امام حسن (ع )، بویژه در منزل امام (ع ) گمارد، امام را بارها به زندان افکند، مامورانى را گمارد که اگر فرزندى پسرى در خانه امام دیدند، نابودش کنند و...
. اما برخلاف برنامه ریزیها و پیشگیریهای دقیق و پی در پی دشمنان، مقدمات ولادت امام مهدی عجل الله فرجه آماده شد و توطئه ستم گران، راه به جایی نبرد.
لازم به ذکر است که عباسیان نمیتوانستند امام عسکری (ع) را مستقیما بکشند زیرا امام عنصری مهم وشناخته شده ودارای احترام والایی در میان مردم بود وممکن بود با کشتن مستقیم او هرج ومرج ایجاد شده وپایه های حکومت عباسیان بلرزد از این رو با نقشه های پنهانی سعی در کشتن ایشان داشتند که همگی ناکام ماند برای اطلاعات بیشتر به زندگی نامه امام حسن عسکری (ع) مراجعه شود
به نمونه ای از رذالت عباسیان در این مورد توجه کنید :
امام حسن عسکرى در سال 260ق. رحلت نمود. چون در بین مردم شایع بود که آن حضرت را فرزندى است که در پنهانى نگاهدارى شده و اوست مهدى موعود روایات، «معتمد عباسى » دستور داد خانه آن جناب را تفتیش نمایند و فرزندش را دستگیر کنند. اما از وجود فرزند اثرى ندیدند. پس گروهى از زنان قابله را ماموریت داد تا تمام کنیزان آن حضرت را معاینه کنند و اگر آبستنى در بینشان دیده شد; بازداشت نمایند. زنان قابله به یکى از کنیزان بدگمان شده مراتب را گزارش دادند. خلیفه آن کنیز را در حجره اى بازداشت نمود و «نحریر خادم » را مراقب او گردانید و تا از حملش مایوس نشد آزادش نکرد. به خانه امام حسن تنها اکتفا نکرد بلکه وقتى از دفن جنازه فارغ شد دستور داد تمام خانه هاى شهر را با کمال دقت تفتیش کنند. (163)
3- رویه وسیاست برخورد امام حسن عسکری باطاغوتیان :
تقیه، موضع رسمی امام
سیاست های حاکمان این دوره همانند همه دوره های اموی و عباسی مبتنی بر حذف مخالفان بود. از این رو نسبت به همگان چه آنانی که در پی کسب قدرت در داخل خاندان عباسی دست به قیام می زدند و چه گروه های بیرونی از علویان و خوارج و یا فرقه های دیگر مذهبی، قتل و کشتار جمعی و نسل کشی، اصل اساسی در سیاست آنان بود.از این رو امام(ع) می بایست راهی را در پیش می گرفت که هم از آسیب دشمن در امان بماند و هم به فعالیت های فکری و فرهنگی خود در راستای اسلام اصیل بپردازد.اسلامی که مخالف هرگونه تفرقه، بیداد و ستم ورزی از سوی هرکس و هر مقامی بود از این رو تقیه را مورد استفاده قرار داد
تقیه یک حرکت اصیل، برای تداوم، به حفظ موجودیت و استفاده درست و به جا از نیروهای وابسته است. حرکتهای غیر اصولی و نابجا خطر بزرگی است که حتی نهضتهای الهی را سمت نابودی پیش میبرد.
آن حضرت طبق آیه تقیه که در سوره آل عمران بیان شده است: «لایتخذ المؤمنون الکافرین اولیآء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء الا ان تتقوا منهم تقیة و یحذرکم الله نفسه و الی الله المصیر» آل عمران/ 28.
«افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را به دوستی بگیرند و هرکس چنین کند، هیچ رابطهای با خدا ندارد مگر اینکه از آنان به نوعی تقیه کنید و خداوند شما را از [عقوبت ] خود بر حذر میدارد و بازگشت به سوی خداست.» ،ضمن تاکید بر برائت از دشمنان ، شیعیان را به تقیه توصیه نموده و به این ترتیب از جان شیعیان پاسداری و حفاظت میکرد.ومیفرمودند
إنَّ مُداراةَ أَعْداءِاللهِ مِنْ أفْضَلِ صَدَقَةِ الْمَرْءِ عَلى نَفْسِهِ و إخْوانِهِ .
مدارا و سازش با دشمنان خدا ـ و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) در حال تقیّه ـ بهتر است از هر نوع صدقه اى که انسان براى خود بپردازد (164) البته هم امام و هم شیعیان در فرصت هاى بسیارى همدیگر را ملاقات مى کرده اند و حتى این ارتباطات تحت پوشش بقال و روغن فروش و ... صورت مى گرفته است.پس میبینیم که ارتباط امام با طاغوتیان نه برای دفاع از آنها وتایید حکومت آنها ،بلکه برای گمراه کردن آنها ،راهنمایی آنها ، حفظ اسلام راستین درغالب تشکیل فعالیتهای سیاسی سری و واز همه مهمتر دفاع از امام زمان (ع) وحفظ جان ایشان بوداز طرفی بیشتردفعات حضور امام در کاخ برای اثبات حضورش در سامراء بود زیرا همانگونه که میدانیم امام درتبعید به سر میبردند
4- تدابیر امام حسن عسکری برای ایجاد مقدمات ظهور واز همه مهمتر حفظ جان همسر خود وامام زمان (ع):
خریداری وازدواج نرجس خاتون (س) در خفای کامل انجام شد امام واطرافیانش در مورد نرجس خاتون (س) سخنی نمی گفتند وایشان رابه نامهای مختلف صدا میکردندتا مانع از شناسایی ایشان شوند
امام از یک طرف، با وجود تاکید بر تولد حضرت مهدى(ع) او را تنها به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان مىداد و از طرف دیگر تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت روز بروز محدودتر و کمتر مىشد، به طورى که حتى در خود شهر سامراء به مراجعات و مسائل شیعیان از طریق نامه یا توسط نمایندگان خویش پاسخ مىداد و بدین ترتیب آنان را براى تحمل اوضاع و شرائط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آماده مىساخت، و چنانکه خواهیم دید این همان روشى است که بعدا امام دوازدهم در زمان غیبت صغرى در پیش گرفت و شیعیان را بتدریجبراى دوران غیبت کبرى آماده ساخت. برای اطلاعات بیشتر به زندگینامه امام حسن عسکری (ع) مراجعه شود
مساله اختفای ولادت امام زمان (ع):
در این زمینه سئوالات بسیاری پرسیده شده منجمله :
1- چگونه نرجس خاتون بدون اینکه حامله باشد، ناگهان زایمان میکند!؟ و چرا نرجس خاتون به بیرون شهر مهاجرت نکرد تا نیازی به اینگونه بارداری پنهانی از طرف خداوند نباشد؟ یا بلکه کافی بود که نرجس خاتون در دوران حاملگی خودش از خانه خارج نمیشد تا کسی از حاملگی وی مطلع نشود!
2- آیا امام زمان از آمیزش جنسی و حاملگی عادی بدنیا آمد (این حالت نیازمند طی شدن دوران طبیعی حاملگی و عوارض آن است که روایت شما آنرا نقض میکند!؟
3- یا اینکه دفعتا و بطور معجزه آسا و بدون آمیزش جنسی و دوران حاملگی بدنیا آمد (شبیه حضرت عیسی) (در اینحالت ما نمیتوانیم امام عسکری را پدر امام زمان بدانیم!)؟
اولا :در شان مانیست ودور از اخلاق است که بخواهیم درمورد مسائل زناشویی امام بزرگوارمان صحبت کنیم ودر تاریخ هم موردی ثبت نشده که ما بخواهیم آن را بیان کنیم
دوما :نرجس خاتون چند ماه قبل از زایمان مشاهده میکند که نوری به داخل بدنش وارد میشود و وقتی از امام حسن عسکری میپرسد ایشان میفرمایند که. اى نرگس! تو بارداری فرزند تو پسر است و اسم او محمد است وامام پس از من اوست. (165)
. پس میبینیم که سئوال سوم کاملا بی اساس است نرجس خاتون (ع) به همراه همسرش میدانسته که بزودی صاحب فرزندی خواهند شد اما این موضوع را به دلایل امنیتی وغیره ... برای کسی فاش نکردند
سوما :علائم بارداری نرجس خاتون به دلیل حفظ آن بانو از شر دشمنان به حول وقوه خداوند تا زمان زایمان نامشخص ماند که اینجا میبینیم معجزه رخ داده ...
پس نتیجه میگیریم که: نرجس خاتون حامله بوده وخود این موضوع رامیدانسته است ولی برای حفظ جان خود وفرزندش برای کسی بازگو نمی کند امام حسن عسکری پدر امام زمان میباشند وعلائم بارداری نرجس خاتون مخفی بوده وناگهان در هنگام زایمان علائم ظهور میکند
دیدیم که امام حسن عسکری در پاسخ حکیمه خاتون که میپرسد در نرجس اثری از بارداری نیست میفرماید
هنگام طلوع فجر مطلب روشن میشود زیرا مثل او مانند مادر موسی است که آثار حملش ظاهر نشد وکسی تاوقت ولادتش متوجه نگشت چون فرعون شکم زنان حامله رامیدرید وبه دنبال موسی میگشت جریان فرزندم مهدی هم همانطور است .خلاصه استدلال امام این است که اراده ازلی خداوند خداوند تعلق گرفته که انسانها راهدایت وارشاد نموده ومی فرماید جن وانس رانیافریدم مگر به منظور عبادت ومعرفت آنها نسبت به من (سوره ذاریات آیه 51)
ولذا به خاطر همین هدف عالی پیمبران فرستاده وبه همین منظور وعده قاطع داده که زمین راتحت لوای دولت حقه ای اداره میکند خداوند با قدرت بینهایت خود به هر شکلی حجت خود رابرای بشر ذخیره مینماید گاهی به شکل طبیعی وگاهی به صورت خرق عادت وچون فشار هیئت های حاکمه به حد اعلی رسیده ووجود امام مهدی هم در اجرای هدف خداوندی نقش مهمی دارد واز طرف دیگر به صورت طبیعی نمیشود امام را از دست حکومتهای جبار حفظ کرد باید امام (ع) را به گونه ای خرق عادت وغیر طبیعی حفظ نمود
لازم به ذکر است که ما در تاریخ نمونه های بسیاری از مادرانی را داریم که به حول وقوه خداوند علائم بارداری آنها نامشخص بوده فقط به دلیل حفظ جان آنها از دشمنان !مثلا ولادت موسی بن عمران (ع) ،میدانیم که غرض مهم هدایت بشر موکول به ولادت آن حضرت بود و چون مساله ولادتش در اثر فشارهای دستگاه فرعون به صورت طبیعی غیر ممکن بود از این رو ولادت و نگهداری وی به صورت اعجاز انجام گرفت وحال میبینیم که درجریان ولادت امام زمان (ع) ،هدایت بشر وتحقق پیداکردن وعده خداوندی (برقراری دولت حق ) به دست آن حضرت خواهد بود از این رو اراده بی نهایت خداوندی براین قرار گرفت که آن حضرت را به صورت معجزه آسایی از نظر ولادت از یک سو واز سوی دیگر برای مدت ظولانی حفظ ونگهداری نماید چون جریان ولادت موسی (ع) مورد اتفاق است جریان امام مهدی (ع) به نظر بعید نمی نماید
حضرت عسکرى با نرجس خاتون آمیزش داشته است و این آمیزش روال طبیعى خود که انعقاد نطفه باشد را داشته است و درست است که حاملگى آثارى دارد اما اگر اراده خدا بر این باشد که دشمن از وجود فرزند در شکم مادر مطلع نشود میتواند این آثار را از بین ببرد کما اینکه در تاریخ در مورد بعضى از انبیا مثل موسی ،ابراهیم وعیسی (ع)ذکر شده است .این که گفته میشود نرجس آثار حاملگی نداشته است، به این معنی نیست که بچه ای را در شکم خودش نداشته است درست است که هر جسمی فضا اشغال میکند و اگر بچه ای در شکم نرجس میبود، مسلما شکم وی برآمده میشد!اما باید دانست که بچه وجود داشته فقط رشد جنین کند بوده است برای همین آثار بارداری نامشخص بوده ! معجزه وخرق عادتی که در خفاء آثار حمل به نظر میرسد این است که نطفه در مدت نه ماه حمل یا به کلی رشد نکرده و یا اینکه بسیار کند مراحل رشد را پیموده است سپس اندکی قبل از زایمان به سرعت جنین رشد کرده و به صورت کمال قابل زایش در آمده تا درآن جو تند ودور از دید حکومتها قدم به جهان گذاشته است در این صورت قابله های ماهر هم نمی توانند آثار حمل راببینند تا چه رسد به دید سطحی !علم پزشکی امروز ما از شناخت حمل در ماه اول ناتوان است تاچه رسد به دوره عباسیان ،پس اگر به اراده خدا جنین برای تمام دوران حمل به همان شکل ماه اول باقی بماند هیچکس قادر نیست که از وجود حمل آگاه شود از طرفی باید گفت که جاسوسان همواره خانه امام را زیر نظر داشتند حتی قابله هایی به عنوان جاسوس به خانه حضرت فرستاده میشدند تا ببینند کدام زن در خانه امام حسن باردار است تافورابه اطلاع حکومت برسانند (به زندگی نامه امام حسن عسکری (ع) مراجعه شود )پس میبینیم که اگر نرجس حامله بودنش مشخص بود صرف ماندن درخانه وعدم خروج از آن نمیتوانست خود را حفظ کندزیرا فورا او را شناسایی میکردند
میدانیم که امام حسن عسکری (ع) در تبعید به سر میبردند وامکان هجرت به جای دیگر رانداشتند حتی اطرافیان حضرت تحت نظر بودند درصورت امکان وجود هجرت، باز هم طاغوتیان آنها تعقیب کرده وزیر نظر میگرفتند وبالاخره از بارداری نرجس خاتون آگاه میشدند واو را به شهادت میرساندندپس نرجس خاون با هجرت کردن از سامرا هم نمیتوانست خودرا حفظ کند ...
خداوند خواست که امام زمان در خود شهر سامرا به دنیا بیاید تا به طاغوتیان اثبات کند که وعده خداوندبا وجود تمامی قدرت آنها تحقق یافتنی است وکسی نمی تواند جلوی مشیت الهی رابگیرد واز طرفی معجزه گونه بودن ولادت امام را نشانه ای در جهت هدایت بیشتر مسلمانان و غیره قرار دهد شاید عده ای از این امر پند گرفته وبه راه راست هدایت شوند چه تدبیری میتواند بهتر از این باشد که روشی اتخاذ شود که حتی کنیزان وغلامان خانه هم متوجه بارداری نرجس نشوند وقتی شکی ایجاد نشود کنجکاوی هم به دنبال آن نخواهد آمد از طرفی تولد امام در هنگام طلوع فجر واقع شده است اینهم خود دارای اهمیت فراوانی است زیرا باید تولد وقتی انجام گیرد که تمام چشمها و بویژه چشم جاسوسان دستگاه در خواب عمیقی فرو رفته باشد
شاهدان ولادت امام زمان چه کسانی بودند وبرای چه کسانی موضوع رابازگو کرده اند؟آیا امام حسن عسکری کنیزان وغلامانی داشت که شاهد ولادت باشند ؟ آیا خانواده ی امام زمان (مادر بزرگ، عمو، عمه و ... ) از تولد وی مطلع شدند؟
امام حسن (ع) کنیزان وغلامانی داشت که نام برخی از آنها درتاریخ ثبت شده است همانند عقبه وعقید خادم ....
وبسیاری از آنها شاهدان ولادت امام زمان (ع) بودند مهمترین شاهد ولادت امام زمان حکیمه خاتون (س) میباشد وکسی به راستگویی او شک ندارد دومین کسی که در این رابطه برای ما به شدت مطرح است، حضرت جده، مادر امام حسن عسکری(ع) است که پناه شیعیان در آن دوران بود. در کنار سخنان حکیمه خاتون شاهد مهم دیگر خود امام حسن عسکری (ع) میباشند وچه کسی میتواند بر صحت گفته های امام حسن عسکری امام وپیشوای مسلمین شک کند
گزارش دقیق میلاد نور یزدان ، حضرت مهدى صاحب الزمان در منابع حدیثى شیعیان ، از شاهدان عینى به دور از حدس و گمان ، آمده است که در راس همه آنها گزارش لحظه به لحظه حکیمه خاتون مى باشد.
حکیمه دختر امام جواد، خواهر امام هادى ، و عمه امام حسن عسکرى (علیه السلام ) مى باشد که به دو فضیلت بس والا اختصاص یافته است :
1 - شرف تعلیم و تربیت حضرت نرجس خاتون به امر امام هادى (علیه السلام )، که شرح آن در گزارش نور بیان شد.
2- افتخار حضور در مجلس تولد نور یزدان به امر امام حسن عسکرى (علیه السلام )، که قبلا ذکر گردید
از دیگر فضائل این بانوى مجلله این است که دعاى معروف به ((حرز امام جواد (علیه السلام ))) از طریق ایشان روایت شده است .(166) لازم به ذکر است که حکیمه خاتون از زنان بسیار بلند مرتبه در امر اسلام هستند ومقام والایی داشتند زندگی نامه ایشان به طور کامل در آینده در وبلاگ گذاشته میشود حتی در راستی سخن ایشان دیگر شاهدان عینی گواهی داده اند چنانچه وقتی یکی از یاران امام عسکری از عقبه خادم در مورد نقل حکیمه خاتون در مورد ولادت میپرسد او کاملا صحبتهای آن بانو را تایید میکند :
موسى - راوى حدیث - مى گوید: از ((عقبه خادم )) نیز پرسیدم ، گفت : ((آنچه حکیمه گفته ، همه راست و درست است )).(167) این حدیث را(تولد امام زمان ) با اندک تفاوتى شیخ طوسى ، طبرى ، خواند میر و قندوزى با اسناد جداگانه روایت کرده اند.(168)
دیگر شاهدان عینى ولادت :
علاوه بر حکیمه شهادت گروه دیگرى از خدمتگزاران دودمان امامت بر ولادت آن نور یزدان در کتب حدیثى به تناسبهاى مختلف بیان شده است که به برخى از آنها در اینجا اشاره مى کنیم :
1 - عقبه خادم ، که در قسمت پایانى گزارش فوق به آن اشاره کردیم و مدارکش را برشمردیم .
2 - عقید خادم ، که براى ابوالادیان و دیگران ، ولادت آن حضرت را شرح داده است .(169)
3 – کنیزی به نام ماریه ، که در آن خانه خدمت مى کرد، و در روز ولادت ، آن حضرت را دیده است که با انگشت سبابه به سوى آسمان اشاره کرده مى فرماید:
الحمدلله رب العالمین ، و صلى الله على محمد و آله .(170)
4 – کنیزی به نام نسیم ، که آن نیز روز ولادت آن مهر تابان ، حضرتش را در حال سجده مشاهده کرده ، که انگشت سبابه اش را به سوى آسمان بالابرده مى فرماید: الحمدلله رب العالمین ، و صلى الله على محمد و آله .(171) در روز دهم ولادتش نیز به محضر آن مهر فروزان رسیده ، عطسه کرده ، حضرت فرموده : ((یرحمک الله )) سپس فرموده : ((آیا در مورد عطسه تو را نوید دهم ؟ آن تا سه رزو امان از مرگ است .(172)
5 - ابو على خیزرانى ، کنیزى را به امام حسن عسکرى (علیه السلام ) اهدا کرده بود، که بعد از شهادت امام حسن عسکرى به هنگام هجوم ماموران به خانه امام ، او به خانه ابوعلى پناه برده ، شرح جالبى از ولادت آن کعبه خوبان را به ابوعلى بیان کرده است .(173)
6 - حمزه بن ابوالفتح ، از یاران امام که به حسن بن منذر گفت : ((بشارت ، بشارت ، دیشب در دودمان امامت مولودى به دنیا آمد، که به فرمان اما این راز باید مکتوم بماند.(174)
7 - حسن بن حسین ، از نواده هاى امام حسن مجتبى (علیه السلام )، که به محضر امام حسن عسکرى (علیه السلام ) مى شتابد و میلاد مسعود آن خورشید فروزان را تبریک مى گوید.(175)
8 - ابو نصر خادم ، که در کنار گهواره اش حضور مى یابد، مى فرماید: ((مرا مى شناسى ؟)). مى گوید: ((بلى شما سرور من و فرزند سرور من هستید)) مى فرماید این را نپرسیدم ، سپس مى فرماید: انا خاتم الاءوصیاء، و بى یدفع الله عزوجل ، البلاء عن اهلى و شیعتى : ((من خاتم اوصیا هستم ، خداوند به وسیله من بلا را از خاندان و شیعیانم دفع مى کند.)).(176)
9 - قابله اى از اهل سنت ، که امام حسن عسکرى (علیه السلام ) براى مصالحى او را در شب ولادت آن مهر تابان دعوت کرده ، و او با نقل این واقعه موجب هدایت برخى از دشمنان این خاندان شده است .(177)
10 - گروهى از شیعیان ، که امام حسن عسکرى (علیه السلام )، در سومین روز ولادت آن قبله موعود و کعبه مقصود، عده اى ازشیعیان مورد اعتماد را گرد آورد و آن مهر فروزان را برآنها نشان داد و فرمود:
هذا صاحبکم من بعدى ، و خلیفتى علیکم ، و هو القائم الذى تمتد الیه الاءعناق بالانتظار، فاذا المتلاءت الاءرض جورا و ظلما، خرج فملاءها قسطا و عدلا:
((این جانشین من در میان شما، و صاحب شما بعد از من است . او همان قائم - (علیه السلام ) - است که در انتظارش گردنها کشیده مى شود، هنگامى که زمین پر از ظلم و ستم شد او ظاهر مى شود و آن را پر از عدل و داد نماید.(178)
به علاوه صدها خوشبخت دیگرى که در طول پنج سال - بعد از ولادت تا شهادت پدر بزرگوارش - به محضر آن نور سرمدى تشرف یافته اند، که فهرست چهل نمونه از آنها را در مقدمه جزیره خضرا آورده شده است .(179)
یکى از کنیزانى که به هنگام ولادت آن مهر فروزان حضور داشت مى گوید:
هنگامى که مولاى ما دیده به جهان گشود، نورى از او ساطع گردید که همه اقطار جهان را روشن ساخت .
در آن هنگام پرندگان نقره فامى دسته دسته از آسمان فرود آمدند و بالهاى خود را بر سرو صورت و پیرک نوزاد سائیدند، و سپس به سوى آسمان پر گشودند.
چون مشاهدات خود را به امام حسن عسکرى (علیه السلام ) عرض کردم ، تبسمى کردند و فرمودند:
تلک ملائکه السماء، نزلت لتتبرک بهذا المولود، و هى انصار اذا خرج باءمر الله عزوجل :
((اینها فرشتگان آسمانند، که براى تبرک جستن از این مولود فرخنده فرود آمده اند، و چون به امر پروردگار ظهور کند، اینها یاورانش خواهند بود.(180)
چنانچه دیدیم امام کنیزان وغلامانی داشته که حتی شاهد ولادت هم بوده اند
ذکر این نکته ضروری است که یکی از برنامههای زندگی اهل بیت عصمت و طهارت این بود که بردهای را میخریدند و او را مدتها تربیت میکردند و بعد آزادش میکردند. یعنی بهترین کلاس تربیتی خاندان عصمت و طهارت این بود که بردگانی را شایسته و لایق بودند میخریدند و وقتی کاملاً آنها را تربیت میکردند، آزادشان میکردند و آنها سخنگوی خاندان عصمت و طهارت در میان طایفه و خویشان خودشان بودندو اسلام راترویج میدادند .
به همین دلیل برای هر کدام از ائمهی ما تعداد زیادی از غلامان و کنیزان مطرح است.که عمدتا برای تربیت خریداری میشده اند زیرا به گفته امام حسن عسکری (ع) به یکی از خلفا ،آنها خود کارهای خود راانجام میدادند خانهای که سه یا چهار نفر در آن زندگی میکنند، ده یا بیست تا خادم که نمیخواهد.. لذا بیش از ده کنیز در خانهی امام عسکری(ع) مطرح است.
پس میبینیم که از تولد امام زمان به جز معدودی کسانی که همگی از فدائیان اسلام و خاندان پیغمبر بودند احدی مطلع نشد مادر بزرگ امام زمان ،حکیمه خاتون چون دارای مقام والایی بودند از شاهدان بودند اما برادر امام حسن عسکری (ع) که همان جعفر کذاب باشد به دلیل فساد اخلاقیش از موضوع تا زمان شهادت امام حسن عسکری (ع) آگاه نشدزیرا بیم آن میرفت که او امام زمان را به عباسیان بفروشد وآنها را آگاه کند که بالاخره پس از شهادت برادرش این کار راکرد وبرادرزاده اش رالو داد (به زندگی نامه امام حسن عسکری (ع) مراجعه شود )از طرفی نرجس خاتون فامیلی در سامراء نداشت که بخواهند از ولادت فرزندش آگاه شوند
در مورد شاهدان ولادت بعدا به طور مفصل در زندگی نامه امام زمان (ع) توضیح خواهیم داد
آیا میتوان به گفته چند زن قبول کرد که امام زمان متولد شده است واین مسخره نیست که شیعیان ومسلمانان این مطلب رااینگونه قبول میکنند؟
اولا ما درتاریخ صدر اسلام زنانی داریم که از نظر مقام ومنزلت از هزاران مرد بهترند مثلا بانو فاطمه زهرا(س) ویا حضرت زینب(س) وغیره...حکیمه خاتون وجده مادر امام حسن عسکری(ع) چنانچه در تاریخ میخوانیم از زنان بلند پایه آن روزگار هستند که کسی در سخنان آنان شک ندارد
از طرفی مگر زن چه اشکالی از نظر خلقت دارد که نباید به گفته این آقایان به درستی سخن آنها اکتفا کرد وچون زن هستند ومردی شاهد ولادت نبوده باید حرف آنها را دروغ پنداشت( به قول آقای استاد علی اکبر مهدیپور) در جواب اینگونه افراد
البته ادب ایجاب میکند که مسئله را پوشیده عرض کنم و بگویم وقتی این آقا ویا خانم x که نمیخواهیم اسمشان برده شود میخواستند متولد بشوند آیا به همهی خبرگزاریها خبر داده بودند؟ و آیا مادرشان اینها را وسط چهارراه زاییدهاند و همه از ولادتشان فیلم گرفتهاند. این طبیعی است که وقتی فرزندی در خانهای متولد میشود، یک یا دو نفر و آن هم از بانوان در حین ولادت حضور پیدا میکنند. بعدها همسایهها و بستگان میآیند و این نوزاد را میبینند و خبرش پخش میشود.
از ایشان میپرسم شاهد ولادت شما چه کسی بوده اگر مردانی شاهد ولادت شما بوده اند که به مادرتان حتما از طرف من یک متاسفم بگویید !!زیرا از هرزنی بپرسید مطمئنا تعجب میکند وعنوان میکند که مادرتان کار ضد اخلاقی انجام داده ! اگرشاهد ولادت شما زن بوده پس به گفته خودتان استناد میکنیم شما وجود نداریدچون نباید به گفته یک زن اعتماد کرد ! منهم شرمنده !نمی توانم جواب کسی را که وجود ندارد بدهم !!!من فقط میگویم فلانی اول برو مشکلت را با خانم ها حل کن بعد بیا گرد وخاک کن و وجود امام زمان را زیر سئوال ببر!
چنانچه دیدیم نرجس خاتون بنابرگفته خود در خواب به دست فاطمه زهرا مسلمان شده اند آیا میتوان واقعا این را دلیلی بر اسلام آوردن او دانست در حالیکه این مطلب نه از نظر شرع درست است ونه از نظر قانون ؟
گرچه روایت براین دلالت دارد اما ما مدعی نیستیم که به صرف خواب و رویااکتفا شده باشد بلکه مطمئنا در عالم ظاهر وبیداری بعدا ایمان آورده ،یا اینکه در شهر وبلاد خویش پس از اینکه به صحت خواب خود پی برد اسلام را پذیرفته است و یا اینکه وقتی به امام هادی (ع) میگوید یابن رسول الله و امام را با وصف به پیغمبر خدا خطاب میکند این خود متضمن اسلام اوست پس حتما مسلمان بوده که امام را اینگونه خطلاب میکند ویا بعد از آنکه حکیمه خاتون تعالیم دین را به وی آموخته است اسلام را پذیرفته است بهرصورت قبل از ازدواجش با امام حسن عسکری (ع) مسلمان بوده وایمان داشته است ودر آن شکی نیست از طرفی رویای نرجس خاتون صادقه بوده واسلام آوردنش شاید از نظر خداوند مورد قبول بوده است الله اعلم
امام عسکری چند زن و فرزند و کنیز داشت؟ آیا دارای دختر بوده است؟ و در چه سالی وفات نمود؟ نرجس، کنیز مسیحی امام عسکری بوده و آمیزش جنسی با کنیز نیز بدون عقد نکاح انجام میشده. پس امام زمان هم یک ازدواج معمولی میان مسلمان و مسلمان به دنیا نیامده؟
امام حسن عسکری (ع) ط ق روایات متواتر فقط دارای یک همسر آنهم نرجس خاتون (س) میباشند وتنها فرزندش امام زمان (ع) است کسانی هم که شاهدان ولادت بودند اکثرا از عالمان بسیار والا مقام اسلام واز یاران موثق امام حسن عسکری (ع) بودند وشکی در گفتارشان نیست از طرفی ائمه وامامان پیشین طبق روایات فراوان به ولادت امام زمان بشارت داده بودند که درکتب تاریخی به وضوح میتوان آنها را یافت وکسی هم در گفتار پیامبر (ص) وامامان شک ندارد واین موضوع مورد اتفاق شیعه وسنی است البته ذکر این نکته ضروری است که عده ای از سنیان امام حسن عسکری (ع) راعقیم وفاقد فرزند میدانند که ابطال این موضوع را درزندگی نامه امام زمان مورد بررسی قرار میدهیم .
امام حسن عسکری در سال 260 ه.ق وفات یافتند درآن زمان فرزندش 5 ساله بود
امام حسن عسکری (ع) دارای کنیزان وغلامانی بود که نام برخی از آنها به عنوان شاهدان ولادت ثبت شده است مانند ماریه ونسیم کنیز وعقید وعقبه خادم....
نرجس خاتون فقط چون در پوشش یک کنیز خریداری شد لقب کنیزمیان نویسندگان داشت واینکه امامان پیشین به او این لقب رامیدهند یکی از دلایلش میتواند این باشد که یک شاهزاده ویک اشرافی چقدر میتواند مقامی والا وایمانی بگیرد که در پوشش یک کنیز خود را در معرض اسارت قرار دهد وحاضر شود فروخته شود تا به وصال حقیقی برسد وخود را به خاندان پیامبر (ص) برساند پس میتوانیم او را بهترین کنیزان یاد کنیم کنیزی والا مقام ،تنها کنیزی که در گرانبهایی در وجود خود داشت ،کنیزی که مادر امام زمان (ع) بود... از طرفی او را چه در خواب وچه در بیداری وقبل از ازدواج عقد کرده بودند واین موضوعی مسلم است
نرجس خاتون در بلاد خود مسیحی بود آنهم مسیحی معتقد به خداوند وقبل از ازدواج با امام حسن عسکری چنانچه دیدیم مسلمان شدند پس هیچ شکی در درستی ازدواج امام حسن عسکری (ع) ونرجس خاتون (ع) نمی باشد
در ضمن یک مسلمان چنانچه در شرع وقانون میخوانیم اگر بخواهد با مسلمان غیر از خود رابطه زناشویی داشته باشد باید ازدواج کند واین ازدواج یا به صورت موقت است یا دائمی ...در غیر این صورت آن رابطه حرام و زنا محسوب شده واز گناهان کبیره وحرام است این موضوع در مسلمانان رعایت میشده چه برسد به مولا وپیشوای مسلمانان امام حسن عسکری (ع) کسی که از هرگونه اشتباهی به دور است ... چطور شما میتوانید این ادعا را بکنید که امام حسن عسکری (ع) دچار فعل حرام شده اند !! خواهشمندم از قبل یک سری مطالعه در احکام اسلام بکنید بعد حرف بزنید و به عواقب آنهم فکرکنید
آیا زندگی نرجس خاتون بیشتر شبیه به افسانه نیست؟زندگی که ممکن است شیعیان برای امام خود ساخته باشند تا قداست اورا چند برابر کنند ؟
آیا گمان نمیکند که در یک نگاه معقولانه (و بدور از سیطره ی موهومات و اباطیل و روایات و اخبار معجول و ساختگی و مهملی که در کتب شیعی در اینمورد پر شده است)، باید اعتراف کرد که این روایت خلاف عقل است و ساختگی و مهمل میباشد؟ شما نگاهی به روایات ولادت امام زمان بکنید، این روایات بیش از آنکه جنبه ی نقل تاریخ و واقعیت داشته باشد، بیشتر شبیه داستانها و افسانه های هزار و یک شب یا داستان های سندباد و غول چراغ جادو و هری پاتر دارند. سوال میشود که ما بر چه اساسی باید به این افسانه های عجیب و غریب باور داشته باشیم؟
آیا صرفا به دلیل اینکه امثال مجلسی و کافی، اینگونه داستانهای تخیلی را در کتب خودشان نقل کرده اند، ما باید آنها را همچون واقعیتهای قطعی تاریخی قبول نماییم؟
اولا نگاشته های شیعی در شرح حال مادران امامان که اغلب کنیز بودند، مطلب فوق را جز برای امام سجاد علیه السلام و امام مهدی علیه السلام گزارش نکرده است. مادر امام زین العابدین علیه السلام، شهربانو دختر یزدگرد، آخرین کسرای ایران، و مادر امام مهدی علیه السلام، شاهزاده ای رومی بود. نوشته های شیعی بر آن نبوده که ائمه را با اصل و نسب های ساختگی به شرافت و بزرگی برساند!شما اگر اعتقاد واقعی وکافی به خدا وپیغمبر وامامان راستین داشتید این حرفها را نمیزدید
بهرحال برای جواب دادن به این سئوال دوستان باید بگویم که ما در فرهنگ اسلام و تمامی ادیان آسمانی مساله ای به ظاهر پیچیده داریم به نام معجزه ! معجزه کاملا با افسانه وخرافات تفاوت دارداین که اتفاقی خارج از چهارچوب نظام طبیعت رخ دهد و ما انسانها از درک آن تا حدی ناتوان باشیم دلیلی نمیشود که آن را افسانه وجادو بدانیم مادر تاریخ در تمامی ادیان آسمانی با معجزه روبرو بوده ایم اولا اگر ایمان به قرآن داشته باشیم می فهمیم که قرآن خواب را از وسایل إخبار می داند
همانظر که قبلا گفتیم داستان امام مهدی علیه السلام عادی نیست، بلکه به اقتضای ادبیات این مسئله، خلاصه داستان پیامبران، با تمامی معجزات و شورانگیزی آن است.احادیث بسیاری به همانندی امام مهدی و گروهی از انبیا اشاره دارد. رؤیای بانو نرجس رابا قصه های بسیار جالبی که در قرآن آمده و رؤیا، رکن مهم آن است، می توان مقایسه کرد، که گویاتر از سوره یوسف وجود ندارد و رؤیا، نقطه محوری تمام قصه بوده است. داستان، با رؤیایی از ستارگان شروع می شود و با تفسیر و تعبیر آن پایان می پذیرد و در میان رؤیا، خواب پادشاه بازگو می شود که وضع را جالب تر می کند
اگر رؤیای بانو نرجس، در فضای کلی چهارچوب حرکت الهی رسالت قرار گیرد، روشن می شود که بسیار همخوانی و انسجام دارد. قرآن کریم، پر از شواهد درخشان در این باره است.
موسی علیه السلام دروضعی هیجان آور به دنیا آمد و زیست و رشد کرد - که از شرح آن بی نیازیم - و بانو مریم با لطف الهی به دنیا آمد و فرزندش عیسی علیه السلام با معجزه ای در آفرینش زیر شاخه درخت، زاده شد و سرورمان محمد صلی الله علیه و آله زاده دو ذبیح (ابن الذبیحین) است; زیرا، میان اسماعیل و ذبحش، لحظاتی فاصله نبود که آسمان گشوده شد. نزدیک بود پدر پیامبر صلی الله علیه و آله ذبح شود و خود پیامبر صلی الله علیه و آله در هنگام هجرت به قتل برسد، در حالی که میان او و شمشیرهای قریش، جز چند تار عنکبوت نبود. پیش تر، ابراهیم (پدر پیامبران) در دل آتش افتاد، اما خدا آن را سرد وسلامت کرد حضرت یونس به طرز معجزه گونه ای داخل شکم نهنگ رفت وبعد از مدتها زندگی از شکم او به امر خداوند نجات یافت ..و خدا خواست ملیکه یا نرجس، اینگونه شگفت انگیز و معجزه گونه مادر مصلح جهان شود!! چه کسی میتواند ادعا داشته باشد که این داستانها ووقایع همگی ساخته تخیل بشرند و واقعیت ندارند چون از درک ما خارج است و با عقل جور درنمی آید !
یکى از ویژگى هاى روانى آدمى این است که هماره در رویارویى با امر تازه و بدیع ، حالت دفاعى به خود مى گیرد و کم تر به پذیرش آن گردن مى نهد. این امر به ویژه آن گاه تشدید مى شود که پدیده ى جدید حالت رمزگونه داشته باشد و اعتقاد به آن ، زمینه ساز تحولى بنیادین در باورها، اندیشه ، منش و روش زندگى او شود. برعکس ، در برابر موضوعى که پیشینه داشته یا در زمان هاى پیش ، یک یا چند بار رخ داده است ، مقاومت چندانى از خود نشان نمى دهد و به سادگى ، آن را مى پذیرد.
یکى از شیوه هاى چیره شدن بر این وضعیت ، عادى جلوه دادن آن مساله است . یعنى باید این نکته را به جامعه تبیین کرد که موضوع مورد نظر، مسبوق به سابقه بوده و براى دیگران نیز رخ داده است . قرآن کریم نیز همین شیوه را به کار گرفته است . در صدر اسلام ، روزه ، حکمى جدید و همراه با اندکى مشقت بود؛ زیرا روزه دار مى بایست از بسیارى از امور مباح چشم بپوشد و از ارتکاب آن ها خوددارى کند. شاید برخى مسلمانان در برابر چنین حکم بى سابقه اى ، واکنش نشان مى دادند و آن را به سختى مى پذیرفتند. از این رو، قرآن کریم ، ابتدا مسلمانان را از نظر روانى براى پذیرش آن آماده مى کند
اگر کسانی با دیده تردید به امر معجزه مینگرند باید اشکال را درجای دیگر جستجو کرد (عدم شناخت وآگاهی آنها در امر معجزه واراده خداوند! )
از طرفی امامان بنا به مشیت الهی خصوصیاتی هنگام ولادت دارند که آنها را از دیگران ممتاز میگرداند
ویکی ازنشانه های صدق امامت او از طرف خداوند باشد
در کتب روایی برای ائمه علیهم السلام به هنگام ولادت چند ویژگی آمده است که عبارتند از:
با ناف بریده به دنیا می آیند.
هنگامی که متولد می شوند ختنه شده هستند.
چون به دنیا می آیند کف دست به زمین نهاده و به شهادتین آواز بردارند.
دندانهای آنها بر آمده است.
در مقابلشان نوری همانند شمش طلا بدرخشد و تا یک شبانه روز از دو دستشان نوری طلایی ساطع است.
پس از آنکه روی زمین قرار گرفت می چرخد تا مقابل قبله گیرد آنگاه سه بار عطسه می کند و با انگشت به حمد خدا اشاره می کند. (181)
وجود مقدّس ائمه علیهم السلام صفات ویژه ای دارند که در روایات مفصلاً بیان شده و ما در این بخش فقط به اختصاصات تولد آن بزرگواران اشاره ای میکنیم.
از اختصاصات تولّد ائمه اطهار علیهم السلام این است که وقتی خداوند بخواهد امامی را خلق کند، قطره آبی از زیر عرش را بر سبزی یا میوه ای در روی زمین قرار میدهد و آن را امام قبلی پدرش تناول میکند؛ سپس نطفه امام از آن آب تشکیل می گردد و چون چهل روز در شکم مادر، درنگ کرد، صداها را می شنود. . .
و خداوند برای او ستونی از نور قرار میدهد که با آن اعمال بندگان را می بیند و بر بازوی راستش نوشته میشود و تمت کلمه ربک صدقا وعدلا لامبدل لکلماته و هو السمیع العلیم. . .؛
(و چون بر روی زمین واقع شود، دست خود را روی زمین گذاشته و سر به آسمان برمیدارد و با گذاشتن دست بر روی زمین همه علومی که خداوند از آسمان به زمین فرستاده اخذ میکند و با بلند کردن سر به آسمان، ندای منادی الهی را که از باطن عرش او را به اسم میخواند، می شنود و جوابش را میگوید. . .) و هیچیک از امامان متولّد نمیشوند مگر ختنه کرده و طاهر و مطهر. . . (182)
در روایتی دیگر از حکیمه خاتون امام حسن عسکری (ع) به ایشان فرموده اند :«ما اوصیاء از شکمها برداشته نمی شویم و مادرانمان، ما را در پهلوهای خود حمل می کنند، و ما از ارحام بیرون نمی آییم بلکه از طرف راست مادران خود بیرون می آییم زیرا ما نورهای خداوند هستیم که کثیفی به ما نمی رسد.»
وچون این خصوصیت اوصیاء است پس در دیگر انسانها دیده نمی شودو این امر با این آیه که خطابش انسانهای عامه است که میگوید "و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدة لعلکم تشکرون" (خدا شما را از بطن مادرانتان بیرون آورد و هیچ نمی دانستید و برایتان چشم و گوش و دل بیافرید شاید سپاس گویید) (آیه 78 سوره نحل) منافاتی ندارد خداوند که خود انسانها وجهان را آفریده است میداند چگونه امرش را آنگونه که میخواهد محقق سازد واین موارد جزء نشانه ها ومعجزات فراوانی است که نیاز به تامل دارد ومنتهی به هدایت انسانها میشود
از طرفی این سخن امام حسن عسکری (ع) متواتر نیست ودرمنابع شیعه هم نیامده وصحت آن مورد تردید است انشاء الله این روایت را در بخش زندگانی امام زمان (ع) مورد بررسی قرار میدهیم
چرادر مورد سن نرجس خاتون، زمان اسارت ودیگر زوایای زندگی ایشان ابهام وجود دارد ودر تاریخ سخن بسیارکمی درباب آن است ؟
اگر می خواهید نتیجه بگیرید که عدم اطلاع از جزییات یعنی نفی تمام جزییات گفته شده این استدلال سفسطه ای بیش نخواهد بود امام هادی علیه السلام برای فرزندش، دختری خردمند از سلاله حواریون را برگزید، اما می بایست فرزند موعود، دایی های نداشته باشد که سراغ وی را بگیرند، از این رو، دختر، مانند هر کنیز بیگانه دیگری، در هاله ای از گمنامی می زیست، گرچه وی - همچنان که در روایت گفته اند - سیدة الاماء (خاتون کنیزکان) بود
از طرفی همانگونه که ذکر شد نرجس خاتون مادر امام زمان بودند واگر دشمنان از وجود ایشان باخبر میشدند حتما ایشان را به شهادت میرساندند تا از تولد یگانه منجی عالم بشریت جلوگیری کنند اما اقدامات هوشمندانه امام حسن عسکری باعث شد به جزاندکی ازوجود ایشان اطلاع نیابند امام واطرافیانش در مورد ایشان سخنی نمی گفتند وایشان رابه نامهای مختلف صدا میکردند
از طرفی در آن روزگار دور از اخلاق بوده که بخواهند در مورد همسر امام چیزی بنویسندومیدانیم که پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) هرگونه سخن گفتن از خاندان ایشان ویگانه فرزندش مساوی مرگ بود از اینرو کمتر کسی جرات میکرد در این باره مطلبی بنویسد
به همین دلایل کمتر کتابی رامی یابیم که در آن در مورد نرجس خاتون سخنی رفته باشد لازم به ذکر است که مطالب اندکی هم که در مورد زندگی ایشان وجود دارد مربوط به سخنان حکیمه خاتون وبشربن سلیمان ودیگر یاران خاص امام حسن عسکری (ع) میباشد که برای شناساندن مقام نرجس خاتون (ع) بعدها بازگو شده ودر کتابهای گوناگون توسط یاران موثق امام من جمله فضل بن شاذان وتاریخ نویسان مطرح شده است
روایات مذکور در معتبرترین کتب روایی شیعه نقل و توثیق آن توسط بزرگان شیعه پذیرفته شده است. این امر به حدی می باشد که می توان روایات مذکور را از جمله روایات معتبر محسوب کرد و همانند سایر موارد روایی به اقوال علمایی همچون شیخ طوسی، علامه مجلسی شیخ صدوق و مرحوم کلینی اعتماد کرد.
شیوهشناسی در پژوهشهای تاریخی :
چراروایات درموردنرجس خاتون متفاوت است آیا میشود به آنها استناد کرد؟
دربارۀ زندگانی نرجس و کیفیت تولد فرزند بزرگوارش امام عصر ( عجالله ) روایات گوناگونی وارد شده است . با توجه به اینکه برخی از خردهگیران به روایات خدشه وارد کرده و آنها را قابل استناد نمیدانند ذکر دو مقدمه ضروری است :
الف ) بحث اعتبار در احادیث شریفه به چند صورت است . گاهی در عرصۀ فقه و احکام شرعیه است که به اعتبار سند مینگریم و در این صورت خبر صحیح و حسن و موثق مورد توجه است به گونهای که منافی هم نداشته باشد و ملاک اعتبار احادیث ، ضعیف نبودن آنها از نظر سند و روشنی دلالت است . و گاه در باب عقاید به بررسی احادیث میپردازیم که در این صورت یقین و علم باعث اعتبار آنها میگردد یعنی اعتبار باید به گونهای باشد که علمآور و یقینزا باشد . اما آنگاه که در حوزۀ تاریخ از روایات استفاده میشود اعتبار احادیث و اخبار با حوزۀ فقه و عقاید فرق میکند . در علم تاریخ ، مورخین مسلمان و شیعه و غیرشیعه در عرف عملی خویش هر مطلبی را به صورت مسند و با توجه به احادیث صحیح ذکر نمیکنند بلکه همین که در فلان کتاب معتبر تاریخی مطلبی ذکر شده است و نقلی مخالف آن نبوده و برخی از نقلها با مطالب دیگر منافاتی نداشته باشد به سخنان آن عالم اعتنا کرده و آن را نقل میکنند به عبارتی در تاریخ میتوان به روایات و نقلهای مرسل که در نوشتار عالم
معتبری باشد اعتنا کرد .
در مور تفاوت عرصۀ فقه و عقاید ، علمای اصول در مباحث قطع و ظن و همچنین بحث حجیت خبر واحد وطالبی را ذکر کردهاند که ما به علت اختصار از بیان آنها میگذریم اما در مورد تفاوت اعتبار احادیث در فقه و تاریخ علاقهمندان با رجوع به کتاب قوانین مرحوم میرزای قمی میتوانند مطلب را پی گیرند .
بنابراین روایاتی که در « کتاب الغیبة » و « الکافی » و « بحارالانوار » ذکر شده است و در آنها زندگانی خاتون سامرا ، نرجس ، بیان شده است قابل استناد بوده و با آن روایات میتوان به شناخت این بانو پرداخت .
ب ) در صورتی که برخی از اندیشمندان مطلب فوق را نپذیرند و قائل به تفاوت اعتبار احادیث تاریخی و فقهی و عقاید نباشند از طریق قانون روایات مستفیضه که مورد قبول علمای رجال و درایه است میتوان این مشکل را حل کرد . در واقع مضمون احادیثی که در مور نرجس آمده است و استفاضه اجمالی دارند بعنی تعداد آنها زیاد است ـ اگر چه به حد تواتر نمیرسد ـ و قدر متیقن این موارد مستفیضه موجب اعتبار آنها در حوزۀ تاریخ میشود . بنابراین اکنون که روایات زیادی با اسناد گوناگون و از طرق مختلف در مورد نرجس ، بانوی فضیلتها ، ذکر شده است میتوان به آنها استناد کرد . افزون بر این مطلب حضور حکیمه ، دختر امام جواد ( علیهالسّلام )، در ناقلان احادیث است که از خاندان معصومان ( علیهمالسّلام ) بوده و اگرچه در کتب رجالی نامی از او نیست ، زیرا احادیث ذکر شده توسط ایشان جنبۀ فقهی ندارد ولی حسن حال این بانو بر همگان ثابت است
این روایت اولین بار در تاریخ در چه کتابی ذکر شده؟واین روایت راززبان چه کسانی شنیده اند؟
دودمان امامت از یک طرف تلاش مى کرد که خبر ولادت آن مهر تابان را مکتوم بدارد تا به گوش جاسوسان رژیم نرسد، و از یک طرف سعى مى کرد که این خبر مسرت بخش به همه خانه هاى شیعیان برسد، از این رهگذر نامه ها نوشته به شهرها فرستادند، گوسفندها خریده به خانه هاى شیعیان فرستادند تا به عنوان عقیقه حضرت مهدى - عجل الله تعالى فرجه الشریف - ذبح کرده ، اطعام کنند.(183) وحتی در مواردی چگونگی ولادت ایشان را برای افراد بسیار مورد اطمینان که همگی از یاران خاصه امام حسن عسکری (ع) بودند بازگو کردند تا بعدها در کتابها برای آینده گان نوشته شده وبه یادگاربماند
امام حسن عسکرى (علیه السلام ) در فرصتهاى متناسب ، مولود مسعود را به اصحاب خود عرضه مى کرد، تا آن کعبه موعود را با دیدگان خود ببیند و از تولدش آگاه شوند و در کشاکش روزگار دچار شک و تردید نشوند.چنانچه مطالعه میکنید اکثر نویسندگان یا از یاران طراز اول امام حسن عسکری بوده اند ویا از شاگردان آنها به هر صورت نقل آنها به طور مستقیم ویا غیر مستقیم به حکیمه خاتون ویا امام حسن عسکری برمیگردد ویا به بشربن سلیمان ودیگر یاران وکنیزان امام حسن عسکری (ع)
تعدادى از کتابها به این نامها هستند:
کتاب المهدى تألیف عیسى بن مهران مستعطف از بزرگان قرن سوّم:
کتاب المهدی تالیف اوست،هر چند این کتاب از بین رفته است اما نجاشی نقل می کند که این کتاب را نزد استادش خوانده است. (184)
کتاب قائم و غیبت فضل بن شاذان :
قدیمیترین اثر شیعی دربارة عقیده به ظهور مهدی(ع) ومادرش نرجس خاتون (س)که به دست ما رسیده است، کتاب «غیبت» و یا کتاب «قائم» از فضل بن شاذان نیشابوری است. وی معاصر نعیم بن حماد مروزی از علمای اهل سنت بوده است که او نیز دربارة مهدویت تألیف دارد. ابن شاذان، کتاب خویش را پیش از ولادت و غیبت حضرت مهدی(ع) تألیف کرده است.(185).علی رغم آنکه اثر فضل بن شاذان ازبین رفته است لیکن به نظر میرسد آثار کفایه المهتدی فی معرفه المهدی نوشته میرلوحی وکشف الاستار میرزاحسین نوری رونویسی این اثر باشد به نظر میرسد اکثر مطالب این کتاب از اثر حسن بن محبوب نقل شده باشد (186)
ابومحمد فضل بن شاذان بن خلیل ازدى که یکی از پرکارترین دانشمندان شیعه ، فقیه صاحبنظر، مفسّر حاذق، دانشمند شهیر، مؤلف گرانقدر در علوم و فنون اسلامى، از سران متکلّمان شیعه، زبردست در عرصة مناظره با مخالفان اهل بیت: و از یاران نزدیک امام حسن عسکری(ع) است. او همچنین توفیق خدمت به امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی7 را در کارنامة خویش دارد. تولد وی را در سال 180 ق تخمین زدهاند.
. او خراسانی بود و از مکتب پربرکت امام عسکری علیهالسلام کسب فیض مینمودو از یاران ایشان بود . آن حضرت در مورد او میفرماید: «باید اهل خراسان به جایگاه فضل بن شاذان و بودن او در میانشان برخود ببالند». فضل بن شاذان ازدى ، از اصحاب امام رضا (علیه السلام )، عمر طولانى و با برکتى داشت ، که همه آن را در دفاع از حریم تشیع سپرى کرد و بیش از 180 جلد کتاب پر ارج از خود به یادگار گذاشت و سرانجام درسال 260 ه دیده از جهان فروبست .(187) رجالشناس بزرگ امامیه در ستایش فضل بن شاذان میگوید: «او ثقه و از بزرگان فقها و متکلّمان شیعه و در این طایفه دارای مقام و جلالتی است. وی مشهورتر از آن است که ما به توصیف او بپردازیم. او دارای دانش بیکران، ناقل روایات فراوان و تألیفات بسیار است.»(188) پدرش از راویان احادیث ائمه و اصحاب یونس بن عبدالرحمان بود و روایات ارزشمندی از اهل بیت: نقل کرده است. فضل نیز تحت تربیت چنین پدرى، نشو و نما کرد و به کمالات عالیه نائل شد. وی علم قرائت را در نوجوانی از اسماعیل بن عباد در بغداد فرا گرفت و علم حدیث را نیز از فقیه عارف و عابد، حسن بن علی بن فضال آموخت. همچنین علم کلام و سایر علوم را با اشتیاق فراوان نزد اساتید عصر تحصیل کرد(189)
البته این کتاب به ظاهر قدیمى ترین کتابى که مشروح داستان ولادت امام زمان رانوشته است اما احتمالا درمورد جریان اسارت نرجس خاتون چیزی ننوشته قابل ذکر است که این کتاب درزمان حیات امام حسن عسکری (ع) وپس از تولد امام زمان (ع) نوشته شده است
وى در کتاب غیبت خود ولادت آن مهر تابان را اززبان امام حسن عسکرى (علیه السلام ) چنین نقل مى کند:
((ولى خدا، حجت خدا و خلیفه او بعد از من ، در شب 15 شعبان به سال 255 به هنگام طلوع فجر، به صورت ختنه شده متولد گردید)).
((نخستین کسى که او را شستشو داد، ((رضوان )) خازن بهشت بود که با جمعى از فرشتگان مقرب او را با آب کوثر و سلسبیل شستشو داد و سپس عمه ام ((حکیمه )) او را شستشو داد)).(190).امام حسن عسکرى (علیه السلام ) در شب ولادت امام زمان (علیه السلام ) از یک زن صالحه اى که شیعه نبود به عنوان قابله دعوت فرمود تا در آن لحظات حساس حضور داشته باشد و در میان قوم خود حجت باشد، چنانکه خداوند گروهى از بستگانش را به دست او هدایت نمود.(191)
فضل بن شاذان از پیشتازان عرصة پژوهش در مهدویت است و این امر، از عمق بینش و اعتقاد راسخ او به ظهور منجی عالم بشریت در صحنة گیتی حکایت دارد
نکته قابل توجه آنکه قول معتبر در تاریخ ولادت امام زمان(ع) سال 255ق است که فضل بن شاذان روایت کرده و واسطة او شخصیّتی مثل جناب «محمد بن علی بن حمزة بن حسین بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابیطالب» است (192)
شیخ طوسى نیز در اینباره مینویسد: «وی فقیه، متکلّم و دانشمند جلیل القدر شیعه و دارای تألیفات فراوانی است.»(193)
محدّث قمی نیز مقام فضل را این چنین میستاید: «ابومحمّد فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری ثقةجلیلالقدر از یاران حضرت ابو محمّد عسکری(ع) و از فقها و متکلّمان شیعه و شیخ طایفه و بسیار عظیمالشأن و اجل از توصیف است. از حضرت جواد(ع) حدیث روایت کرده است و گفتهاند از حضرت رضا(ع) نیز روایت کرده است. پدرش از اصحاب یونس است. فضل، صد و هشتاد کتاب تصنیف کرده و حضرت ابومحمّد عسکری(ع) دو دفعه و به روایتی سه مرتبه بر او ترحم فرموده و شیخ کشى، روایاتی را در مدح او ذکر کرده است(194)
بها ءالدین تیلی نیز اثری تحت عنوان غیبت با تلخیص اثر فضل گردآوری کرده است (195)
غیبت عبدالله بن جعفرحمیرى از اکابر قرن سوم:
وی راستگوی امامیه و از اصحاب بلند پایه امام هادی و عسکری علیهماالسلام استو پس از آن از کارگذار نواب اول ودوم امام دوازدهم بودوی احادیث و گفته های امام رضا و امام جواد علیهماالسلام را در کتاب های جداگانه ای با عنوان قرب الاسناد الی الرضا و قرب الاسناد الی ابی جعفر الثانی جمع آوری کرده است. همچنین روایات امام حسن عسکری علیه السلام و امام عصر(عج) را نیز جداگانه جمع آوری نموده است. وی، که در عصر غیبت صغرا می زیست، کتابی درباره غیبت امام زمان(عج) تألیف نمود و مکاتباتی نیز با سفیر دوم، محمّد بن عثمان عمری (نیابت: 267 تا 305 ق)، داشت.یشتر روایات او به طور مستقیم از امام حسن عسکری علیه السلام هستند و گاهی نیز از استادان خود (که تعداد آن ها 21 نفر است) همچون ابراهیم بن مهزیار، ایّوب بن نوح، علی بن اسماعیل، محمّد بن عیسی و دیگران نقل حدیث کرده است. از هم بحثان او، احمد بن خالد برقی (م 280 یا 274 ق) است که در قم با یکدیگر ارتباط داشتند.میبینیم که همگی افراد نامبرده شده که بااو در ارتباط بودند یاران بلند پایه امام حسن عسکری میباشند وی «بزرگ قمیها، شخصیت برجسته عالمان قم و از یاران حضرت امام عسکری(ع)بود که عمر پربرکت خویش را در راه اعتلای مذهب اهل بیت و ترویج مبانی دین به پایان برد. »
شیخ طوسی، در رجال و فهرست از او نجلیل میکند و به شخصیت وی ارج مینهد. علّامه حلّی نیز ضمن ستایش، به او اعتماد کامل دارد. (196)
متاسفانه این اثر از بین رفته است در عین حال صدوق وشیخ طوسی از این اثر بهره فراوان برده اند
کتاب اصول کافی اثر مرحوم کلینی (متوفای 329هـ.ق)
عده بسیاری عقیده دارند اولین و قدیمیترین منبع که در مورد مادر امام کتاب اصول کافی است که بدست مارسیده البته به نظرمن بعید می آید
کلینی بخش عظیمی از کتاب کافی را تحت عنوان الحجه به مسئله غیبت اختصاص داده است وی این مطالب را با تکیه بر اطلاعات مهمی در وضعیت کلی امامت بین سالهای 260 تا 329 با تاکید خاص بر نقش سفرای امام در این دوران انجام میدهد وی احادیثی منسوب به امامان را درباره غیبت امام دوازدهم ثبت میکند او این اطلاعات را از نویسندگان قدیمی واقفیه و امامیه همچون حسن بن محبوب ،عبدالله بن یعقوب عصفری و حسن بن سماعه روایت میکند به علاوه وکلای امام دوازدهم ماخذ اصلی اطلاعات او در فعالیتهای زیر زمینی امامیه بوده اند
کتاب غیبت و ذکر القائم تألیف ابن اخى طاهر متوفى358
کتاب غیبت محمدبن قاسم بغدادى معاصر ابن همّام متوفى333،
اخبار المهدى تألیف جلودى متوفى332،
غیبت نعمانى از اعلام قرن چهارم،(متوفای 360هـ.ق)،
حققان دومین منبع مهم درباره مادر امام زمان را کتاب الغیبة، اثر مرحوم نعمانی میدانند
نعمانی محمد بن ابراهیم بن جعفر معروف به ابن ابی زینب از اهالی شهر نعمانیه یکی از قریه های واسط بود وی به بغدادمهاجرت کرد ونقل حدیث را تحت سرپرستی کلینی وابن عقده آموخت وسپس به سوریه رفت ودر سال 360 /970 درگذشت وی پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) کتاب غیبه رادر مورد امام زمان (ع) نوشت وی اکثر اطلاعات خود را از نویسنگان قدیمی که در این باره کتاب نوشته بودند اخذ کرد در میان این نویسنگان حسن بن محبوب ،فضل بن شاذان ،حسن بن سماعه ،ابراهیم بن اسحاق نهاوندی ، کلینی ، ابن عقده ، ومسعودی دیده میشوند (197) سهم ارزنده نعمانی دراین است که پس از مسعودی نخستین کسی بود که تفسیر احادیث منسوب به ائمه را از کلینی گردآوری کرد
اثبات الوصیة، اثرِ مسعودی (متوفای 364هـ.ق)
غیبت حسن بن حمزه مرعشى (متوفى358)،
دلائل خروج القائم تألیف ابى على حسن بن محمد صفارى بصرى از اعلام قرن سوّم،
کتاب ذکر القائم من آل محمد(صلى الله علیه واله) تألیف احمد بن رمیح المروزى،
اخبار القائم تألیف ابى على احمد بن محمد الجرجانى از قدماى محدثین،
الشفاء و الجلاء احمد بن على رازیم ترتیب الدوله تألیف احمد بن حسین مهرانى،
غیبت ابن جنید (متوفی381)
کمال الدین، کتاب غیبت کبیر تألیف صدوق (متوفی381)
چهارمین منبع بزرگ در مورد امام زمان(ع)، کتاب کمالالدین، اثر شیخ صدوق (متوفای 386هـ.ق) است.
و به نظر میرسدقدیمیترین خبر در مورد ملیّت مادرِ امام زمانبه طور مفصل وصحیح است که شیخ صدوق در کتاب کمال الدین آن را نقل کرده است(198)
او در سال ۳۰۵ (قمری) در شهر قم متولد شد. تولدش با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص امام زمان هم زمان بودهاست. پدر شیخ صدوق علی بن الحسین ابن بابویه قمی، از فقهای بزرگ شیعه و در زمان امام حسن عسگری و امام زمان میزیسته و مورد احترام آن امامان بودهاست.
صدوق در اواخر زمان غیبت صغری تولد یافت و در سال 381ق. وفات نمود. او کتاب «کمال الدین و تمام النعمة » را در اواخر عمرش تالیف کرده است.
این کتاب درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی است وی به تفصیل جریان اسارت و به سامرا آمدن مادر امام زمان را نقل میکند
محتوای کتاب کمال الدین بر مأخذ اصلی شیعه الاصول الاربع مأة که قبل از سال ۲۶۰ هـ ق، توسط امام صادق علیه السلام و دیگر امامان گرد آوری شده، تکیه دارد. شیخ صدوق به خاطر این که پدرش ابن بابویه از فقهای عالیقدر و وکیل امام در قم بوده، توانست اطّلاعات موثّقی را دربارهٔ ارتباطات پنهانی بین وکلاء و امام زمان به وسیلهٔ چهار سفیر ارائه دهد. وی همچنین فصلی را دربارهٔ معمّرینی که بیش از صد سال عمر کردهاند، اختصاص داده، تا طول عمر امام دوازدهم را توجیه کند.وی اغلب خواننده را به نویسنگانی حسین بن محبوب ،فضل بن شاذان ، حسن بن سماعه ، حمیری ، وابن بابویه پدر خود که رابطه نزدیکی با سومین وچهارمین سفیر امام دوازدهم داشته است ارجاع میدهد(199)
از طرفی صدوق جریان نرجس خاتون را به واسطه یک نفر از بشربن سلیمان نقل میکند :
محمد بن بحر شیبانی میگوید: در سال 286هـ.ق وارد کربلا شدم و بعد از زیارت آن، به بغداد برگشتم و با مردی به نام بشر بن سلیمان نخّاس از فرزندان ابوایوب انصاری و یکی از دوستان امام دهم و یازدهم آشنا شدم و از او خواستم که پارهای از کراماتی را که از امام هادی دیده برایم بازگو کند، اوهم جریان را تعریف میکند ...(200)
مرحوم صدوق مینویسد: «کتاب خود را زمانی که در نیشابور بوده جمع آوری و انشاء کردهاست، زیرا غیبت امام عصر (عج) موجب حیرت و تحیّر در بین اکثریت شیعیانی که او را ملاقات میکردند، شده و در نتیجه باعث انحراف آنها گردیده بود».جالب است که بدانید این کتاب به پیشنهاد امام زمان (ع) نوشته شده است چند سال پیش جسد شیخ صدوق در حوالی شهر ری پیداشد که پس از گذشتن 900 سال هنوز سالم مانده بود وبه نظر میرسد الان خوابیده است
بعد از شیخ صدوق، بسیاری از علما مانند طبری شیعی، شیخ طوسی، فقال نیشابوری،ابن شهر آشوب و عبدالکریم نیلی و اکثر متأخرین این حدیث را نقل کردهاند، که سند همگی آنها به کمال الدین صدوق یا الغیبة طوسی میرسند(201)
اکثر پژوهشگران معاصر مانند سید محمد صدر، باقر شریف قریشی، جاسم حسین و... پس از نقل اقوال مختلف، بیشترین سعی خود را در اثبات حدیث شیخ صدوق میکنند (202)
غیبت ، شیخ مفید
محمدبن محمد نعمان معروف به مفید وی مرجع تقلید شیعیان امامیه بود وی پنج مقاله را در دفاع از غیبت امام دوازدهم نوشت واثر جداگانه ای راتحت عنوان الفصول العشره فی الغیبه گردآوری کرد این اثر اطلاعات ارزشمندی رادرباره شرایط تاریخی که برزندگانی پنهانی امام دوازدهم قبل از سال 260 ه.ج احاطه یافته بود بدست میدهد
به نظر میرسد در دورة غیبت کبری،بعد از صدوق اولین کسی که درباره نسب مادر امام زمان گزارش داده شیخ مفید (متوفای 413هـ.ق/1022 میلادی ) است.
غیبت سیّد مرتضى (متوفی436)
پس ازمفید دو شاگرد برجسته اش به نامهای علی بن حسین معروف به مرتضی و محمد بن علی کراجلی روش استدلالی را در رساله های خود درباره امام زمان به کار بردند این شیوه در مقاله به جامانده از سید مرتضی در سال 1955 در بغداد تحت عنوان مسئله وجیزه فی الغیبه به چاپ رسیده و توسط ساشدنیا به انگلیسی ترجمه شده به وضوح دیده میشود
سید مرتضی در سال 355ق. تولد یافت و در سال 436ق. وفات نمود. سید مرتضی از استادان شیخ طوسی بوده است. در آن عصر نیز دائره رد و ایراد باز هم تا حدودی توسعه یافته بود لذا سید مرتضی قد علم کرد و کتاب بزرگی پیرامون امامت تالیف نمود به نام «الشافی ». او در این کتاب تمام مسائل امامت را مورد بحث و بررسی قرار داده و اشکالات و ایرادات مخالفان را پاسخ داده و درباره امام غایب بتفصیل وارد بحث شده است. علاوه بر آن کتابی هم در خصوص غیبت تالیف نموده به نام: المقنع
غیبت شیخ طوسی،(متوفّی ۴۶۰ هجری قمری)
دومین منبع در دوره غیبت کبری ، الغیبة اثر شاگرد شیخ مفید، شیخ طوسی (متوفای 460هـ.ق) است. وی به تفصیل جریان اسارت و به سامرا آمدن مادر امام زمان را نقل میکند شیخ طوسی » در این کتاب جدیدترین استدلالات، هم از نظر روایتی و هم از لحاظ کلامی را در توجیه غیبت کبری امام دوازدهم به کار میبرد و با استفاده از احادیث واستدلال عقلی ثابت میکند که امام دوازدهم حضرت مهدی است که باید در پرده غیبت به سر برد.«شیخ طوسی» اطّلاعات تاریخ موثّقی را در مورد فعّالیّتهای مخفی چهار نائب خاصّ امام دوازدهم به نقل از کتاب مفقود شدهای تحت عنوان «الاخبار الوکلاء الاربعه» نوشته «احمد بن نوح بصری» ارائه میدهد.
التاج الشرفى تألیف اسعد آبادى معاصر سید مرتضى،
کتاب مانزل من القرآن فى صاحب الزمان، تألیف عبدالله بن عیاش (متوفی401)
فرج کبیر، تألیف محمدبن هبةالله طرابلسى شاگرد شیخ طوسى،
کتابهاى برکات القائم، و تکمیل الایمان، بغیه الطالب، تبصرةالاولیاء، و کفایت المهدى، اخبارالقائم، اخبار ظهور المهدى، الحجةالبالغة، تثبیت القرآن، حجت الخصام، الدرالمقصود، و اثبات الحجة، اتمام الحجة، اثبات وجود القائم، مولدالقائم، الحجة فیما نزل فی الحجة، الذخیره فی المحشر، السلطان المفرج عن الایمان، سرور اهل الایمان، جنى الجنتین، جلد سیزدهم بحارالانوار، غیبت عوالم و صدها کتاب دیگر که ذکر نام آنها و اسمای مؤلفین ذکرشان حوصله میخواد.
چه کسانی این روایت رابه طور کامل آورده اند؟
شیخ صدوق در کمال الدین ، شیخ طوسى در غیبت ، طبرى در دلائل الامامه ، ابن شهر آشوب در مناقب ، نیلى در منتخب ، ابن فتال نیشابورى در روضه ، شیخ حر عاملى در اثبات الهداه ، سید هاشم بحرانى در حلیه الاءبرار و علامه مجلسى در بحارالانوار، مشروح این گزارش را از بشر بن سلیمان ، از اصحاب امام هادى (علیه السلام ) روایت کرده اند،
کتابشناسی نرجس خاتون (س):
1- بحارالانوار(ترجمه)،علامه مجلسی ج13و51
2- کمال الدین، شیخ صدوق ج2، وجلد1
3- فیلمنامه ملیکا: نوشته علی مؤذنی - نشر امیرکبیر
4- رمان خاتون عشق : نوشته زهرا زواریان - نشر قدیانی
5- نرگس همدم خورشید: نوشته محمدباقر پورامینی - نشر نورالسجاد(ع)
6- بانوی عشق : نوشته نسرین صالحی - نشر سروش ( صداوسیما)
7- شاهزاده روم : نوشته سید محمد حسن مؤمنی - نشر دلیل ما
8 - زیباترین داستان جهان مادر امام زمان(عج): نوشته سیدمحمدباقر موسوی - نشر ایران نگین
9- خاتون عشق، زواریان، زهرا ناشر،قدیانی
10- خوابدیدن مادر امام زمان نرگس (ع)، صدریه، محمد حسین، ناشر،اسلامیه
11- غریبه آشنا: همسفر باملیکا - مادر امام زمان (عج) - از قصر قیصر روم تا سامرا، هلوانیان، احمد،ناشر بوستان کتاب قم
12- من مادر اویم، داستانی بنیسی، اسدالله
13- نرجس خاتون یا ملیکه دختریشوعای (فرزند قیصر روم)، پزشکیاننژاد، اسماعیل، ناشرپزشکیان نژاد
14- ملیکا "نرگس": شرح زندگی حضرت نرگس خاتون (س)، اسدی، داوود، ناشرنگاه بینه
15- نرجس علیها السلام حیاتها و جهادها، ربیعی، بتول،
16- دو آفتاب و دو ماه: گزیده اشعار مدایح و مراثی ، هاشمی، جواد، ناشرشرکت تعاونی کارآفرینان فرهنگ و هنر
17- شرح حالات نرجس خاتون رحمةالله علیها و تولد حضرت صاحبالامر عجلالله و فرجه، یزدی (ذبیحی)، اسمعیل،
18- مختصری از شرح حال علیا حضرت ملکه جهان مادر بزرگوارا علیحضرت ولی عصر (ع) و چند اثر از اساتید سخن و شعرای معاصر، فتوحی، مهدی
19- نرگس (همدم خورشید)، پورامینی، محمدباقر، سازمان تبلیغات اسلامی، پژوهشکده باقرالعلوم (ع): نورالسجاد
20- چهار بانوی تاریخ ساز: روایتی از زندگی فاطمه بنت اسد، نرجس خاتون، هاجر، رابعه عدویه، زواریان، زهرا
21- مهدی (عج) در آغوش نرجس، معتمد لاری، طوبی (عفیفه)، ناشراندیشه مهر
22- شاهزاده روم: مادر امام زمان علیهالسلام، مومنی تنکابنی، محمدحسن، ناشردلیل ما
23- گل نرگس: هدیه به پیشگاه ملکه نرجس خاتون(س)، پیروی، علی اکبر
پی نوشتها
156- ویلدورانت، تاریخ تمدن، ج۴، ص١١٠٨.
157- ر.ک نازیلیف، تاریخ العرب و الروم.
158- الکامل فی التاریخ، ج۶، ص١٩١.
159- پژوهشی در زندگی امام مهدی، ص117
160- ابن شهر آشوب، مناقب آل أبى طالب، قم، کتابفروشى مصطفوى، ج 4، ص 434 * محمد بن جریر طبرى، دلائل الامامة، ط 3، قم، منشورات الرضى،، 1363 ه'. ش، ص 226 * مجلسى، بحار الأنوار، ط 2، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1395 ه'. ق، ج 50، ص .251 *ماهنامه گلبرگ، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، شماره 61*ماهنامه کوثر، شماره60
161- خورشید مغرب، محمّد رضا حکیمی،ص 21 ـ 22، با تصرف
162- زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام، آیة ا... محمدتقی مدرسی، با اندکی تلخیص * سیرة الائمه الاثنی عشر * مرتضی مطهری، مجموعه آثار جلد 18 صفحه 147 * حیاة الامام العسکری
163- برگرفته شده از «پیداى پنهان » ویژه نامه نیمه شعبان 1419 ق. ستاد بزرگداشت نیمه شعبان مسجد آیة الله انگجى تبریز.
164- مستدرک الوسائل: ج 12، ص 261،س 15* بحارالأنوار: ج 75، ص 401، ضمن ح 42
165- بحارالانوار، ج51، ص13
166- مهج الدعوات : ص 36، بحار: ج 94 ص 354 و الامام الجواد: ص 375.
167- - کمال الدین : ج 2 ص 424، اعلام الورى : ص 394، البرهان : ج 3 ص 218، روضه الواعظین : ج 2 ص 256، تبصره الولى : ص 5، حلیه الابرار: ج 2 ص 522، مدینه المعاجز: ص 586 و منتخب الانوار المضیئه : ص 60.
168- غیبت شیخ طوسى : ص 142، دلائل الامامه : ص 268، حبیب السیر: ج 2 ص 105، ینابیع الموده : ص 451.
169- کمال الدین ، ج 2، ص 474.
170- غیبت شیخ طوسى : ص 147، کشف الغمه : ج 3، ص 288، حلیه الاءبرار: ج 5 ص 185.
171- - الثاقب فى المناقب : ص 584، اعلام الورى : ص 395، اثبات الهداه : ج 3 ص 668.
172- حبیب السیر: ج 2 ص 106.
173- اثبات الهداه : ج 3، ص 699.
174- کمال الدین : ج 2، ص 434.
175-غیبت طوسى : ص 151.
176- - کمال الدین : ج 2 ص 441.
177- - غیبت طوسى : ص 144 - 146.
178-- کمال الدین : ج 2، ص 431.
179- - جزیره خضرا: ص 14 - 25.
180- الثاقب فى المناقب : ص 584 و روضه الواعظین : ص 260.
181- اصول کافی، ج 2، کتاب الحجه، ص 230 و 231، روایت 5 و 6
182-بحار الانوار، ج 25، ص 36 تا 47.
183-کمال الدین صدوق : ص 431، غیبت شیخ طوسى : ص 151 و یوم الخالص ، ص 66.
184- همان ، ص 297 نجاشی ، رجال نجاشی
185- عصر ظهور، علی کورانى، چاپ و نشر بینالملل، ص 393
186- گلپایگانی منتخب الاثر ص 467
187- فهرست شیخ طوسى : ص 150 و رجال نجاشى ص 235.
188- رجال نجاشى، ص 307.
189- رجال نجاشى، ابوالعباس نجاشى، نشر اسلامى، ص 307 و موسوعه طبقات الفقهاء، ج 3، ص 430 و 431.
190- رساله تواریخ النبى و الال ، از محمد تقى تسترى ، صاحب قاموس الرجال ص 43
191- غیبت شیخ طوسى : ص 145.
192- منتخبالاثر، لطف الله صافی گلپایگانى، فصل سوم، باب اول، ص 320
193- الفهرست، شیخ طوسى، نجف، مکتبة مرتضویه، ص 124.
194- منتهی الآمال، شیخ عباس قمى، نشر اسلامىه، ج 2، ص 356
195- آقابزرگ تهرانی الذریه جلد 20 ص 201
196- تنقیح المقال، ج 2ص 176نجاشی، ص 169فهرست، ص 128و معالم العلما، ص. 65
197- الغیبه ص 6-82 و100
198- کمال الدین، ج2، ص417
199- کمال الدین ص 127و133و 187و211و222و 274و381
200- کمال الدین و تمام النعمه، ص417؛ الغیبه، ص125.
201-. طبری، دلائل الامامة، منشورات حیدریه، ص262.، شیخ طوسی، الغیبه، ص208.، فقال نیشابوری، روضة الواعظین، ج1، ص252.،ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج2، ص440.، نیلی، منتخب الانوار، ص105.
202- سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی، ترجمه شیرازی، انتشارات جهانآرا، ص204.
باقر شریعت قریشی، حیاة الامام المهدی، ص21. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام زمان، ترجمه محمد تقی آیتالهی، انتشارات امیرکبیر، ص114.
203- کمال الدین ج 2ص 378 .
نیازی به در زدن نیست